نیروانای سیاست مدار
دوروز بعد از اینکه نیروانا خورده بود زمین و البته فقط دیگه کمی خونمردگی روی لبش باقی مونده بود و یه ذره دندون جلوئیش درد میکرد داشتیم آماده می شدیم بریم جائی .
من کمی آرایش کرده بودم و رژ لبم قرمز بود و طبق معمول دندون جلوئیم قرمز شده بود و متوجه نشده بودم
همینجور که داشتم موهای نیروانا رو درست میکردم و روبروی هم ایستاده بودیم دیدم نیروانا با یه اضطراب خاصی داره من رو نگاه میکنه :
نیروانا : مامی جونم؟
مامی: بله عزیزم؟
نیروانا : یادته من دیروز از تاب خوردم زمین و لبم خون اومد ؟
مامی: آره عزیزم دردت به جونم الان بهتری؟
نیروانا : بله مامی بهترم ولی میخواستم بگم یه ذره درد داشت فقط یه ذره هم گریه کردم ولی ببین الان خوبم ؟ ببین دیگه درد ندارم ؟ ببین داروهامو خوردم بهتر شدم؟
مامی: آره عزیزم تو دختر خوبی هستی داروهایت رو خوردی خوب شدی
نیروانا": نه بابا میخوام بگم تو هم ناراحت نشیا یه ذره دندونت خون اومده ولی زود خوب میشه ها غضه نخوریا عزیز دلم دردت به جونم غصه نخوریا باشه؟
و من تازه فهمیدم که دخترکم به خیال اینکه منم زخمی شدم میخواسته با ارامش بهم دلداری بده که یه موقع نترسم
[لبخند][لبخند]
[قهقهه][خنده][قهقهه][خنده][بغل]
ای جونم[گل][چشمک][قلب][ماچ]
دکتر نغمه شیروانی.سیدخندانه.خیلی دکتر خوبیه .خواهر دوست دوران مدرسه منه.آره حتما ببر فلورید تراپی انگار که نیازه واسه بچه ها[لبخند][گل]22863749.ظاهرا قیمتهاش هم مناسبه.چون مامان شمیم داره بیشتر از اینا میده جایی دیگه.
سلام عزیزم[گل] قربون اون سیاستش و دل مهربونش برم من[ماچ][ماچ][قلب]ببوسش حسابی[ماچ][ماچ][ماچ][قلب][خداحافظ]
نازی به این نیروانای مهربون[ماچ]
[نیشخند][نیشخند][نیشخند][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل]
سلام مامان نیروانا وبلاگتون قشنگه[لبخند] نیروانا از طرف من ونرگس ببوسینش [ماچ] خدا نگهش داره براتون مواظبش باشید[قلب] از وبلاگ من هم سر بزنید ممنونم[گل]